ترجمه مقاله

تتیس

لغت‌نامه دهخدا

تتیس . [ ت ِ ] (اِخ ) در افسانه های باستانی یونان ، ربةالنوع دریا و دختر «نره » و «دوریس » است . «زئوس » و «پوزیدون » هر دو خواهان ازدواج با وی شدند. ولی «تمیس » پیشگویی کرد، پسری که از تتیس بدنیا آید از پدرش بزرگتر و قوی تر خواهد بود. آنگاه خدایان مصمم شدند که تتیس با انسانی بنام «پله » پادشاه «فتی » ازدواج کند. ولی تتیس ازپذیرفتن این زناشویی سرباز زد و بصورتهای شیر و مارو آتش و آب درمی آمد و سعی میکرد که پله به او دسترسی پیدا نکند. ولی پله بکمک اسب افسانه ای شیرون علیرغم تغییر شکلهایی که تتیس بخود میداد، او را تسلیم ساخت و کامیاب گردید. جشن عروسی آنان در غار شیرون برگزار گردید و خدایان در آنجا حاضر شدند و برای عروس و داماد هدایای فراوانی آوردند. از این ازدواج آشیل بدنیا آمد. وی پاشنه ٔ پای پسر خود را گرفت و برای مصون ساختن او از جراحات ، درشط «ستیکس » فرو برد. رجوع به آشیل و تتیس و رجوع به قاموس الاعلام ترکی و ایران باستان ج 1 ص 774 شود.
ترجمه مقاله