ترجمه مقاله

تثتم

لغت‌نامه دهخدا

تثتم . [ ت َ ث َت ْ ت ُ ] (ع مص ) سخن زشت گفتن گرفتن . (از قطر المحیط) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || پاره پاره شدن جامه . (از قطر المحیط) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || مهرا گردیدن گوشت . (قطر المحیط) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || منهدم شدن حسی . (قطر المحیط). منهدم گردیدن حسی و آن چاه خرد است که به آب نزدیک باشد. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله