ترجمه مقاله

تثرید

لغت‌نامه دهخدا

تثرید. [ ت َ ] (ع مص ) شکستن در کشتن بیش از آنکه سرد شود. (تاج المصادر بیهقی ). شکست کردن مذبوح را پیش از آنکه سرد شود و هو منهی عنه . (منتهی الارب ) (از قطر المحیط) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || کسی را از معرکه خسته و مجروح برداشتن که هنوز زنده باشد. (از قطر المحیط) (آنندراج ). || کشتن ذبیحه را بی آنکه رگهای آن را ببرد. (از قطر المحیط) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || (اِ) اندک . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء): اصاب الارض تثرید من مطر؛ یعنی اندک از باران . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء)؛ رسید زمین را اندکی از باران .
ترجمه مقاله