ترجمه مقاله

تجرجر

لغت‌نامه دهخدا

تجرجر. [ ت َ ج َ ج ُ ] (ع مص ) (از: «ج رر») ریختن آب را در حلق . (از الغریبین ابوعبید هروی )(از اقرب الموارد) (از قطر المحیط) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || جرعه نوشیدن آب . (منتهی الارب ) (از قطر المحیط) (ناظم الاطباء). || گرداندن شیر بانگ خود را در گلوگاهش . (قطر المحیط).
ترجمه مقاله