ترجمه مقاله

تجزیع

لغت‌نامه دهخدا

تجزیع. [ ت َ ] (ع مص ) پخته شدن گوشت و خرما. (زوزنی ). نیمه پخته شدن و رسیده گردیدن غوره ٔ خرما. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). رسیدن نصف یا ثلث غوره ٔ خرما. (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط). || کم آب ماندن حوض . (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || دور کردن ناشکیبایی کسی را و تسلی دادن . (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || پاره پاره کردن گوشت . (آنندراج ).
ترجمه مقاله