ترجمه مقاله

تجمل

لغت‌نامه دهخدا

تجمل . [ ت َ ج َم ْ م ُ ] (اِخ ) حکیم سیدعظیم الدین حسین . از مردم لکهنوست ، فکرش بلند و طبعش نیکو. از وطن مألوف رخت به شهر مدرس کشید و در آنجا به کسب علوم از بحرالعلوم ملک العلماء شیخ عبدالعلی لکهنوی کوشید و از طرف سرکار انگریزی بعهده ٔ افتای دائر و سائر شهر ترچناپلی مضاف به ملک مدرس مأمور گردید. در علم طب مهارت کامل داشت و در 1220 هَ . ق . جهان گذران را گذاشت .
بسکه لبریز اناالحق بود اندیشه ٔ ما
خون منصورتراود ز رگ و ریشه ٔ ما.
جلوه گه سهی قدان محشر فتنه ها شود
چون تو به جلوه آوری قامت فتنه زای را.

(صبح گلشن ).


و رجوع به قاموس الاعلام ترکی شود.
ترجمه مقاله