ترجمه مقاله

تحاور

لغت‌نامه دهخدا

تحاور. [ ت َ وُ ] (ع مص ) تجاوب . (زوزنی ). یکدیگر را جواب دادن . (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ). با یکدیگر سخن گفتن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). با همدیگر گفتگو کردن و جواب گفتن . (آنندراج ). تحاور قوم ؛ تجاوب و رد و بدل شدن سخن میان ایشان . (از اقرب الموارد) (قطر المحیط).
ترجمه مقاله