ترجمه مقاله

تحفش

لغت‌نامه دهخدا

تحفش . [ ت َ ح َف ْ ف ُ ] (ع مص ) پیوسته بودن در خانه ٔ کوچک .(منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (قطر المحیط) (اقرب الموارد). ملازم شدن زن خانه ٔ خود را. (اقرب الموارد). || گرد آمدن . || تحفش زن مرد را؛دوستی ظاهر کردن زن برای مرد. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || تحفش زن بر شوی یا اولاد خود؛ پیوسته مواظب و ملازم بودن آنان را. (اقرب الموارد).
ترجمه مقاله