ترجمه مقاله

تحلی

لغت‌نامه دهخدا

تحلی . [ت َ ح َل ْ لی ] (ع مص ) (از «ح ل ی ») پیرایه برکردن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ) (از دهار). زیور پوشیدن و آراسته شدن . (آنندراج ). بازیور شدن زن و مستفید گردیدن به آن و پوشیدن زیور و آراسته شدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط).
ترجمه مقاله