ترجمه مقاله

تحموت

لغت‌نامه دهخدا

تحموت . [ ت َ ] (ع اِ) خیک روغن که در آن رُب انداخته باشند. || (ص ) تمر تحموت ؛ خرمای نیک شیرین . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (قطر المحیط).
ترجمه مقاله