ترجمه مقاله

تحین

لغت‌نامه دهخدا

تحین . [ ت َ ] (ع اِ، ق ) هنگام و حین . (ناظم الاطباء). اصل آن حین و تا بر آن افزایند چنانکه در تلان افزایند. (از منتهی الارب ). و ربما ادخلوا علیه التاء. قال ابووجرة السعدی :
العاطفون تحین ما من عاطف
والمطعمون زمان َ این المطعم .

(اقرب الموارد).


و گاه بر آن [ حین ] تا زیاده کنند و گویند تحین . (منتهی الارب ).
ترجمه مقاله