ترجمه مقاله

تخته

لغت‌نامه دهخدا

تخته . [ ت َ ت َ ] (اِخ ) دهی جزء دهستان بشاریات در بخش آب یک شهرستان قزوین است که در بیست وچهارهزارگزی باختر آب یک و نه هزارگزی راه عمومی قرار دارد. جلگه ای معتدل است . آب آن از قنات و چاه و محصولش غلات و هندوانه است و شغل اهالی زراعت و گلیم و جاجیم و جوال بافی است . راه مالرو دارد و از مقبره می توان ماشین برد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1).
ترجمه مقاله