ترجمه مقاله

تخت ور

لغت‌نامه دهخدا

تخت ور. [ ت َ وَ ] (ص مرکب ) پادشاه . دارنده ٔ اورنگ پادشاهی :
چو دیدم کزین حلقه ٔ هفت جوش
بر آن تخت ور شد جهان تخته پوش .

نظامی .


ترجمه مقاله