ترجمه مقاله

تخطی

لغت‌نامه دهخدا

تخطی . [ ت َ خ َطْ طی ] (ع مص ) فاگذشتن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). درگذشتن . (آنندراج ). تخطی ناس ؛ تخطی رقاب مردم کردن و گذشتن از آنها. چون واوی باشد مسلط شدن بر مردم و گذشتن از آنها. (ناظم الاطباء). اختطاء. (اقرب الموارد) (المنجد). تجاوز و درگذشتن . (از المنجد). مسلط شدن بر مردم و تجاوز از آنان . (اقرب الموارد). || (اصطلاح ریاضی ) بیرونی در التفهیم آرد: تخطی چیست ؟ این آنست که به جذر بیرون آوردن یک مرتبه یا بیشتر، دست بازداری و بگویی در جذر بیرون آوردن یکون لایکون یکون و به کعب بیرون آوردن یکون لایکون و لایکون یکون . وگروهی بجای یکون یعطی گویند و مراد آنست تا مرتبه ٔ دهنده ٔ آخرین دانسته آید. (التفهیم چ همایی ص 43).
ترجمه مقاله