تخفیفه
لغتنامه دهخدا
تخفیفه . [ ت َ فی ف َ / ف ِ ] (از ع ، اِ) تخفیفة. دستار کوچکی که هنگام خواب و خلوت بسر پیچند، نسبت به عمامه سبک میباشد. (آنندراج ). عمامه ٔ کوچکی که در هنگام خوابیدن و یا در رفتن بیت الخلاء بر سر می گذارند. (ناظم الاطباء) : علی رأسه کوفیة و تخفیفة صغیرة. (عیون الانباء ج 2 ص 177).
بر سر بجای طاقیه ام هست کله پوش
تخفیفه را جنیبه ٔ دستار می کنم .
تخفیفه ٔ فراخ بر سرفراز من
کوتاه کرد قصه ٔ عمر دراز من .
به گازر از جهت عید داده شد دستار
به ماتم رمضان بسته اند تخفیفه .
اگر خفت نمی آردبسر ترک ادب کردن
چرابر سر نهد تخفیفه هر کس بی تکلف شد.
کجاست راحت تخفیفه و سبک روحی
علاقه نیست به دستار اعتبار مرا.
بر سر بجای طاقیه ام هست کله پوش
تخفیفه را جنیبه ٔ دستار می کنم .
نظام قاری .
تخفیفه ٔ فراخ بر سرفراز من
کوتاه کرد قصه ٔ عمر دراز من .
نظام قاری .
به گازر از جهت عید داده شد دستار
به ماتم رمضان بسته اند تخفیفه .
نظام قاری .
اگر خفت نمی آردبسر ترک ادب کردن
چرابر سر نهد تخفیفه هر کس بی تکلف شد.
تأثیر (از آنندراج ).
کجاست راحت تخفیفه و سبک روحی
علاقه نیست به دستار اعتبار مرا.
مخلص کاشی (ایضاً).