ترجمه مقاله

تخویة

لغت‌نامه دهخدا

تخویة. [ ت َخ ْ ی َ ] (ع مص ) کشیدن ستاره از بهر فروشدن . (تاج المصادر بیهقی ). بی باران شدن ستاره ها و نیز میل کردن به فروشدن و غروب نمودن . (منتهی الارب ) (آنندراج )(ناظم الاطباء). || شکم از زمین برداشتن اشتر در حال فروخفتن و مردان در حال سجده و بال فروگذاشتن مرغ . (تاج المصادر بیهقی ). شکم بر ران نهادن درخفتن بر روی . (زوزنی ). از زمین دور واماندن شکم شترچون خسبد و مرد چون سجده کند و مرغ چون بال فروگذارد. || به نهایت فربهی رسیدن شتران و گوسفندان . (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از المنجد) (اقرب الموارد). || کندن گودالی خُرد، زن را و آتش در آن افروختن و زن بر شراره ٔ آن نشاندن بخاطر بیماری که او را بود. (اقرب الموارد). خَوَّیتها؛ اذا حفرت َ حَفیرةً فاوقدت َ فیها ثم اقعدتها فیها لداء بها. (منتهی الارب ). || ساختن برای زن خَویّه را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله