ترجمه مقاله

تداول

لغت‌نامه دهخدا

تداول . [ ت َ وُ ] (ع مص ) فراگرفتن چیزی را نوبت به نوبت . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). از یکدیگر دست بدست فراگرفتن . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). || از یکدیگر فراگرفتن نیزه در حرب . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). || بنوبت گرفتن چیزی را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از غیاث اللغات ) (از آنندراج ). تداولته الایدی ؛ تعاقبته ؛ ای اخذته هذه مرةً و هذه مرةً و منه قولهم : تداولوا الشی َٔ بینهم ؛ ای تناقلوه و قلبوه بین ایدیهم و تناوبوه . (المنجد) (از اقرب الموارد). || دست بدست گشتن . از زبانی به زبانی رفتن . رواج یافتن کلمه یا کلامی در زبانی .
ترجمه مقاله