ترجمه مقاله

تدجیج

لغت‌نامه دهخدا

تدجیج . [ ت َ ] (ع مص ) ابرناک شدن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). ابرناک گردیدن آسمان . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (المنجد) (اقرب الموارد). || پوشانیدن سلاح . (تاج المصادر بیهقی ). بپوشانیدن به سلاح . (زوزنی ). مسلح ساختن کسی را. (اقرب الموارد) (المنجد). || پوشیدن سلاح . (زوزنی ).
ترجمه مقاله