ترجمه مقاله

تدرع

لغت‌نامه دهخدا

تدرع . [ ت َ دَرْ رُ ] (ع مص ) زره پوشیدن . (تاج المصادر بیهقی ). زره و مانند آن درپوشیدن . (زوزنی ). زره پوشانیدن . (دهار). پوشیدن مرد زره آهن را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). درع پوشیدن . (از المنجد): تدرع الدرع و بها؛ لبسها، و کذلک المِدرَعة و ربما قالوا تمدرع المدرعة کما قالوا تمنطق و تمسکن و تمسلم تحملوا ما فی تبقیة الزائد مع الاصل فی حال الاشتقاق توفیة للمعنی و حراسة له و دلالة علیه . (اقرب الموارد). || شبی پوشیدن . (تاج المصادر بیهقی ). پوشیدن زن پیراهن را و پوشیدن مرد دراعه را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله