ترجمه مقاله

تدفیق

لغت‌نامه دهخدا

تدفیق . [ ت َ ] (ع مص ) نیک ریختن . (تاج المصادر بیهقی ) (آنندراج ). نیک بریختن . (زوزنی ). سخت ریخته شدن آب . (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ). بسیار ریختن هر دو دست کسی عطا را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). ریختن بر دستهای کسی عطا را. (از المنجد) (از اقرب الموارد). شدد للمبالغه . (اقرب الموارد).
ترجمه مقاله