ترجمه مقاله

تدمیم

لغت‌نامه دهخدا

تدمیم . [ ت َ ] (ع مص ) طلا کردن دِمام را بر چشم خانه . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء): دمم العین الوجیعة؛ دمها. (متن اللغة). طلا کردن ظاهر چشم را به دمام . (اقرب الموارد). مالیدن ظاهر چشم را بچیزهای مالیدنی مثل دممه ، از باب تفعیل . (شرح قاموس ).
ترجمه مقاله