ترجمه مقاله

تدویة

لغت‌نامه دهخدا

تدویة. [ ت َدْ ی َ ] (ع مص ) (از «دوی ») باپوست شدن شیر. (تاج المصادر بیهقی ). پوستکی سبک فاسر شیر آوردن . (زوزنی ). سر بستن جغرات و شیر. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از المنجد) (از اقرب الموارد). سر بستن جغرات و شیر و دادن سرشیر. (آنندراج ). || نیک دویدن سگ در زمین و گرد چیزی برگشتن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). دویدن سگ در زمین ،چنانکه تدویم پریدن مرغ است در هوا و تدویم در زمین نیست چنانکه تدویه در آسمان نیست . (اقرب الموارد). رجوع به تدویم شود. || بالای آب چیزی نمودار شدن که باد آن را ببرد. (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || شنیده شدن بانگ هدیرفحل . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد).
ترجمه مقاله