ترجمه مقاله

تذویب

لغت‌نامه دهخدا

تذویب . [ ت َذْ ] (ع مص ) بگدازانیدن . (تاج المصادر بیهقی ). گدازانیدن . (زوزنی ) (منتهی الارب ). گداختن روغن را. (المنجد) (اقرب الموارد). || ذؤابه ساختن برای کسی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). گیسو ساختن برای کودک . (المنجد) (اقرب الموارد).والاصل ذأب ، فابدلت الهمزة واواً علی غیر القیاس ، وکان یذوب امه ؛ ای یضفر ذؤابتها. (اقرب الموارد).
ترجمه مقاله