ترجمه مقاله

تذییل

لغت‌نامه دهخدا

تذییل . [ت َذْ ] (ع مص ) درازدامن کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ) (از اقرب الموارد) (از المنجد). چیزی را دامن چیزی کردن . (آنندراج ). || نوشتن در ذیل صحیفه علاوه بر آنچه در آن هست . (از اقرب الموارد) (از المنجد). || (اِ) آنچه پس از تمام کردن کتابی در تکمیل یا توضیح آن نویسند. ذیل . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). ضمیمه . (ناظم الاطباء). || (مص ) (اصطلاح معانی ) تعقیب جمله ای است بجمله ٔ دیگر که مشتمل باشد بر معنی جمله ٔ اولی برای تأکید منطوق یا مفهوم آن ، اول چنانکه در آیه ٔ شریفه ٔ: و قل جاء الحق و زهق الباطل ان الباطل کان زهوقاً . جمله ٔ اخیره بمعنی جمله ٔ ماقبلش و تأکید منطوق آن است ، چنانکه در بیت ناصرخسرو علوی :
بازِ جهان تیزپرّ و خلق شکار است
بازِ جهان را بجز شکار چه کار است ؟
دوم چنانکه در قول نابغه ٔ ذبیانی :
و لست بمستبق اخاً لاتلمّه
علی شعث ای الرجال المهذب .
جمله ٔ اولی دلالت می کند از روی مفهوم بر اینکه برادر مهذب نیست .و از قبیل اول است این شعر:
مریز خون من ای بت بروزگار خزان
مساعدت کن با من بریز خون رزان
چو هست خون رزان قصد خون من چه کنی
که غم فزاید از این و طرب فزاید از آن .
و از قبیل دوم است قول مولوی :
پس بد مطلق نباشد در جهان
بد بنسبت باشد این را هم بدان .

(از هنجار گفتار صص 135- 136).


و رجوع به تعریفات جرجانی و کشاف اصطلاحات الفنون شود.
ترجمه مقاله