ترجمه مقاله

ترافع

لغت‌نامه دهخدا

ترافع. [ ت َ ف ُ ] (ع مص ) بهم چیزی برداشتن . (زوزنی ) (آنندراج ) (المنجد). بلند کردن چیزی را بواسطه ٔ اتفاق در جهد و کوشش دو نفر. (ناظم الاطباء). || با هم عرض کردن چیزی را پیش حاکم . (آنندراج ). رجوع مدعی و مدعی علیه به قاضی مَرْضی ّالطرفین . (از ناظم الاطباء). قصه برداشتن خصمین بداور. (المنجد). ترافعا الی الحاکم ؛ تحاکما. (اقرب الموارد).
ترجمه مقاله