ترجمه مقاله

ترب

لغت‌نامه دهخدا

ترب . [ ت َ رِ ] (ع ص ) محتاج . (از منتهی الارب ). محتاج و فقیر. (ناظم الاطباء). فقیر. (اقرب الموارد) (المنجد). یکی آن تَرِبة است . (اقرب الموارد)(از المنجد). || ریح ترب ؛ بادی که خاک رابرانگیزد. (المنجد). || لحم ترب ؛ گوشت خاک آلوده . || مکان ترب ؛ جای بسیارخاک . || (اِ) گیاهی است . (اقرب الموارد) (المنجد).
ترجمه مقاله