ترجمه مقاله

ترصیص

لغت‌نامه دهخدا

ترصیص . [ ت َ ] (ع مص ) استوار کردن بنا و منضم ساختن بعض آن ببعض دیگر. (از متن اللغة). استوار کردن چیزی را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). استوار کردن چیزی به وجه کمال . (غیاث اللغات ) (از آنندراج ). ملصق و منضم ساختن بیکدیگر. (از اقرب الموارد) (از المنجد). || نقاب تنگ دربستن زن ، چنانکه جز چشم باز نتوان دید. (تاج المصادر بیهقی ). روی بنده رانزدیک چشم نهادن زن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). تنگ بستن زن نقاب را، چنانکه جز دیدگان وی دیده نشود. (از متن اللغة). || به ارزیز بیندودن . (تاج المصادر بیهقی ). به قلعی و ارزیز درگرفتن چیزی را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). به ارزیز گرفتن چیزی را. (از متن اللغة) (غیاث اللغات )(اقرب الموارد) (از المنجد) (آنندراج ). || الحاح مرد در پرسش . (از متن اللغة) (از المنجد).
ترجمه مقاله