ترجمه مقاله

ترعیب

لغت‌نامه دهخدا

ترعیب . [ ت َ ] (ع مص ) ترسانیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد) (از المنجد): رعبته ترعیباً فرعب رعباً. یعنی ترسانیدم او را پس ترسید. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || بریدن کوهان و جز آن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از المنجد). || راست و نیکو کردن جای پیکان نشاندن تیر را. (منتهی الارب )(ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از المنجد). || بانگ بلند کردن کبوتر. (از اقرب الموارد): عندی حمام له تطریب و الترعیب ؛ ای هدیر شدید. (اقرب الموارد). || پر کردن ظرف . (از المنجد).
ترجمه مقاله