ترجمه مقاله

ترنجة

لغت‌نامه دهخدا

ترنجة. [ ت ُ رُ ج َ ] (ع اِ) تُرُنج . معرب از ترنج فارسی است . (منتهی الارب ). یک دانه ترنج . (ناظم الاطباء). || و در ترجمه ٔ صیدنه بصورت ترنجه و بمعنی بادرنگبویه آمده است و مؤلف گوید آنرا مفرحةالقلب گویند رجوع به ترجمه ٔ صیدنه و بادرنگبویه و بادرنجبویه و ترنجان شود.
ترجمه مقاله