ترجمه مقاله

ترنکر

لغت‌نامه دهخدا

ترنکر. [ ] (ع مص ) دزی در ذیل قوامیس عرب آرد:به اسپانیولی «اتراکار؟» بساحل رسیدن سفینه ، سوار شدن بر آن به زور و جبر.
ترجمه مقاله