ترجمه مقاله

تروح

لغت‌نامه دهخدا

تروح .[ ت َ رَوْ وُ ] (ع مص ) شبانگاه رفتن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ) (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از المنجد). || شبانگاه آمدن قوم . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). شبانگاه سیر کردن یا کاری کردن و راحت یافتن . (آنندراج ). || بوی چیزی گرفتن آب از جهت قرب . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از المنجد).آب بوی چیزی فراگرفتن . || برگ بیاوردن درخت در خریف و دراز شدن گیاه . (تاج المصادر بیهقی ). دوباره برگ درآوردن درخت . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). دوباره برگ باز کردن درخت بعد از ادبار تابستان . (از اقرب الموارد) (از المنجد). || به مروحه باد زدن . (تاج المصادر بیهقی ). به مروحه باد کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله