ترجمه مقاله

ترون

لغت‌نامه دهخدا

ترون . [ ت ِ رُ ] (اِخ ) حکمران هی مر که در مقابل حمله ٔ آمیلکار سردار مشهور قرطاجنه (کارتاژ) از گِلُن جبار سیسیل کمک خواست و پس از آتش زدن کشتی های آمیلکار و شکست لشکر او در حدود 150 هزار تن از افرد سپاه کارتاژ کشته شد. رجوع به ایران باستان ص 878 و 879 شود.
ترجمه مقاله