تروهیدن
لغتنامه دهخدا
تروهیدن . [ ت َ دَ ] (مص )... من گمان میکنم تروهیدن و ترومیدن مجعول است . اصل پژوهیدن بوده در هر دو بیت عنصری و بدر جاجرمی ... (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) :
هر که را باز تروهی تو دشمن گیری
که بگیتی همه خائن تن و با نقصان است .
رجوع به تروهیده شود.
هر که را باز تروهی تو دشمن گیری
که بگیتی همه خائن تن و با نقصان است .
بدر جاجرمی (از شعوری ).
رجوع به تروهیده شود.