ترکان
لغتنامه دهخدا
ترکان . [ ت ُ ] (اِخ ) ترک ، ترکستان :
گر ایدونکه گویی که ترکان و چین ...
بگیرم زنم آسمان بر زمین
مپندار کین نیز نابودنیست
نشاید کسی کو نفرمودنیست .
رجوع به ترکستان شود.
گر ایدونکه گویی که ترکان و چین ...
بگیرم زنم آسمان بر زمین
مپندار کین نیز نابودنیست
نشاید کسی کو نفرمودنیست .
فردوسی .
رجوع به ترکستان شود.