ترجمه مقاله

ترکه

لغت‌نامه دهخدا

ترکه . [ ت َ رِک َ ] (ع اِ) مأخوذ از ترکة تازی ، میراث و آنچه از شخص متوفی باقی ماند. پس نهاد. (ناظم الاطباء). مرده ریگ : پارسازاده ای را نعمت بیکران از ترکه ٔ عمان بدست افتاد. (گلستان ). چون از آن آگاهی یافتند به قم آمدند و ترکه او برداشتند. (تاریخ قم ص 216). و رجوع به تَرِکَة شود.
- ترکه ٔ خانه ؛اثاث البیت . (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله