ترجمه مقاله

ترک جوش

لغت‌نامه دهخدا

ترک جوش . [ ت ُ ] (اِ مرکب ) گوشت نیم پخته . (برهان ) (ناظم الاطباء). لحم نیم خام چه ترکان نیم خام گذارند و می گویندگوشت مهرا قوت نمی باشد. (فرهنگ رشیدی ) (از آنندراج ). کنایه از یخنی نیم خام است . چه ترکان گوشت را نیم خام خورند و نمی گذارند که مهرا سازند و می گویند گوشت مهرا شده را قوت نمی باشد. (انجمن آرا) :
ترک جوشی کرده ام من نیم خام
از حکیم غزنوی بشنو تمام .

مولوی .


بس بجوشیدی در این عهد مدید
ترک جوشی هم نکردی ای قدید.

مولوی .


ترجمه مقاله