ترجمه مقاله

ترک

لغت‌نامه دهخدا

ترک . [ ت َ رَ ] (اِخ ) نام رودخانه ای است نزدیک دربند شروان . (برهان ) (از فرهنگ جهانگیری ) (از فرهنگ رشیدی ) (ازانجمن آرا) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). رود بزرگی است که از ارتفاع چهار هزارگزی کوههای قفقاز سرچشمه گرفته از چرکستان و قبرطای می گذرد و وارد دره ٔ وسیع و عمیقی می گردد آنگاه چند رود بآن می پیوندند و پس ازعبور از نواحی مختلف منجمله از قصبه ٔ موزدوق و قیزلر، بسوی شرق جاری می گردد سپس دو شعبه شده با تشکیل دلتایی وارد دریای خزر می گردد. طول این رود، 592 هزارگز است و بزبان ارمنی این رود را تِرخ نامند. (از لاروس کبیر و قاموس الاعلام ترکی ): ...این عده (لشکر برکای ) از دربند قفقازیه گذشته بطرف شروان سرازیر گردیدند هولاگو هم در شوال 660 هَ . ق . بشماخی آمد و قشون برکای را منهزم نمود ولی برکای باز تهیه ٔ جمعیتی دیده در حوالی نهر تَرَک بر لشکر اباقاخان (پسر هلاگو) زد و ایشان را در جمادی الاولی 661 هَ . ق . در هم شکست و اباقاخان بداغستان برگشت و هولاگو به تبریز آمد. (تاریخ مغول اقبال ص 197).
ترجمه مقاله