تریاقاتلغتنامه دهخداتریاقات . [ ت َ / ت ِرْ ] (ع اِ) تریاق ، فادزهرها و داروهای دافع سم : زهرها هر چند زهری می کنندزود تریاقاتشان برمی کنند.مولوی .