ترجمه مقاله

تزف

لغت‌نامه دهخدا

تزف . [ ت َ / ت ِ زُ ] (اِ) ریچالی باشد که از کشک سازند. (برهان ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || به معنی تری و تازگی هم گفته اند. || نعمت و آسایش را نیز گویند. (برهان ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). باین معنی ظاهراً مصحف ترف عربی بمعنی ناز ونعمت و به ناز زیستن است . (حاشیه ٔ برهان چ معین ).
ترجمه مقاله