ترجمه مقاله

تزلب

لغت‌نامه دهخدا

تزلب . [ ت َ ل َ ] (اِ) دنبه ٔ برشته شده را گویند که بر روی آشهای آرد ریزند.(برهان ) (از فرهنگ جهانگیری ) (از فرهنگ رشیدی ) (انجمن آرا) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). فخرالدین منوچهر در صفت لاخشه که نوعی از آش آرد است گوید :
از چشمه ٔ ماهتاب کن صحن
وز قرصه ٔ آفتاب نه خوان .
دوغش خوش و روغنش مروق
سیر اندک و تزلبش فراوان .

(فرهنگ جهانگیری ).


ظاهراً ترلب مصحف این کلمه است و رجوع به ترلب در همین لغت نامه شود.
ترجمه مقاله