ترجمه مقاله

تزمیع

لغت‌نامه دهخدا

تزمیع. [ ت َ ] (ع مص ) شتابی کردن و تیز رفتن ناقه . (منتهی الارب ). || بچه ٔ ناتمام افکندن ناقه . (از متن اللغة) (از اقرب الموارد): زَمَّعت الناقةُ؛ القت ولدها. (متن اللغة).زمعت الناقة؛ رمَّعت . (اقرب الموارد). رجوع به ترمیعشود. || تزمیع بر کاری ، اراده استوار کردن بر آن . (از متن اللغة) (از اقرب الموارد) (از المنجد). || بانگ کردن زنبور. (از متن اللغة).
ترجمه مقاله