ترجمه مقاله

تزنح

لغت‌نامه دهخدا

تزنح . [ ت َ زَن ْ ن ُ ] (ع مص ) واگشاده شدن در سخن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)(از متن اللغة). رجوع به تزنخ شود. || مرةبعد اخری آب خوردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از متن اللغة) (از اقرب الموارد) (از المنجد). || برداشتن و بلند کردن نفس خود را زائداز مرتبه ٔ خود و تکبر نمودن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). بلند کردن نفس خود فوق مرتبه ٔ خود.(از متن اللغة) (از اقرب الموارد). رجوع به تزنخ شود. || تنگ گرفتن بر کسی در داد و ستد یا وامی . (از اقرب الموارد) (از المنجد) (از متن اللغة).
ترجمه مقاله