تسبیح گفتن
لغتنامه دهخدا
تسبیح گفتن . [ ت َ گ ُ ت َ ] (مص مرکب ) تأویب . عبادت خدا. نام خدا را به پاکی بر زبان آوردن :
یارب بدست او که قمر زد دو نیم شد
تسبیح گفت در کف میمون او حصا.
و رجوع به تسبیح و دیگر ترکیبات آن شود.
یارب بدست او که قمر زد دو نیم شد
تسبیح گفت در کف میمون او حصا.
سعدی .
و رجوع به تسبیح و دیگر ترکیبات آن شود.