ترجمه مقاله

تسنت

لغت‌نامه دهخدا

تسنت . [ ت َ س َن ْ ن ُ ] (ع مص ) خواستن مرد، زن کریمه را به وقت توانگری خود و درویشی زن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). بزنی خواستن مرد لئیم و مالدار زن گرامی نسب بی چیز را. (از اقرب الموارد).بزنی گرفتن مرد، زنی را از قحطسال بخاطر بی چیزی بودن زن ، در حالی که شوی کفو زن نباشد. (از متن اللغة).
ترجمه مقاله