ترجمه مقاله

تسکن

لغت‌نامه دهخدا

تسکن . [ ت َ س َک ْ ک ُ ] (ع مص ) بیچاره شدن .(تاج المصادر بیهقی ). درویش شدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). مسکین شدن . (از متن اللغة) (از اقرب الموارد). || مانند مسکین گشتن : تسکین الرجل ؛ اذا تشبه بالمسکین . (منتهی الارب ). مانند مسکین گشتن . (از ناظم الاطباء). و رجوع به تمسکن شود. || مطمئن شدن و وقار یافتن . (از المنجد).
ترجمه مقاله