ترجمه مقاله

تشتیت

لغت‌نامه دهخدا

تشتیت . [ ت َ ] (ع مص ) پراگنده کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ) (دهار) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). تفریق . (از اقرب الموارد) (ازمتن اللغة) (از المنجد): شتّته اﷲُ؛ فرّقه ُ. (متن اللغة) : و التماس کردند که نظام الفت و اجتماع کلمت ایشان از تشتیت و تفریق صیانت فرمایند. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ). تا روزگار که مفرق احباب و ممزق اصحاب است در میان آمد و جمع ایشان به تفریق و تشتیت رسانید. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی چ اول تهران ص 308).
ترجمه مقاله