ترجمه مقاله

تشجیج

لغت‌نامه دهخدا

تشجیج . [ ت َ ] (ع مص ) درگذشتن در عزیمت . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). تصمیم گرفتن بر امری . (از اقرب الموارد). تصمیم . (متن اللغة). || بسیار سر شکستن .(منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). بسیار سر شکستن و مجروح کردن . (از اقرب الموارد) (از المنجد).
ترجمه مقاله