ترجمه مقاله

تشجیع

لغت‌نامه دهخدا

تشجیع. [ ت َ ] (ع مص ) دلیر کردن کسی را. (زوزنی ). دلیر کردن و دل دادن کسی را. (زوزنی ) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). دلیر کردن و قوت قلب دادن کسی را. (از متن اللغة) (از اقرب الموارد)(از المنجد). || به شجاعت صفت کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از متن اللغة) (از اقرب الموارد). || دلیر گردانیدن و پیش فرستادن کسی را بر کاری . (از اقرب الموارد) (از المنجد): شجّعه ُ علی الامر؛ جرأه ُ و اَقدمه ُ. (المنجد).
ترجمه مقاله