ترجمه مقاله

تشزن

لغت‌نامه دهخدا

تشزن . [ ت َ ش َزْ زُ ] (ع مص ) سخت شدن و درشت گردیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). اشتداد. (اقرب الموارد). || راست درایستادن با کسی در خصومت و جز آن . (تاج المصادر بیهقی ). برپا و آماده شدن برای کسی جهت خصومت و جز آن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || مهیا شدن برای سجود: تشزن للسجود؛ ای تهیا. (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). || آماده ٔ سفر شدن . (از اقرب الموارد). || بر زمین زدن صاحب خود را. (منتهی الارب )(ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || دشوار و سخت گردیدن چیزی بر کسی . (از اقرب الموارد). || خوابانیدن گوسفند برای ذبح کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله