ترجمه مقاله

تشعب

لغت‌نامه دهخدا

تشعب . [ ت َ ش َع ْ ع ُ ] (ع مص ) پراکنده شدن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || شاخ شاخ گردیدن راه و درخت . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء ). و رجوع به تشعث شود. || شاخ در شاخ شدن و گروه در گروه شدن . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). || همدیگر دور شدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). تباعد از چیزی . (از اقرب الموارد). || نیکو گردیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). انصلاح چیزی . (از اقرب الموارد). || مردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله